یک غزل آغاز از جلال الدین محمد مولوی غزل 2060

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران

1 یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران ای رخ تو همچو شمع خیز درآ در میان

2 نور ده آن شمع را روح ده این جمع را از دوزخ همچو شمع وز قدح همچو جان

3 سوی قدح دست کن ما همه را مست کن ز آنک کسی خوش نشد تا نشد از خود نهان

4 چون شدی از خود نهان زود گریز از جهان روی تو واپس مکن جانب خود هان و هان

5 این سخن همچو تیر راست کشش سوی گوش تا نکشی سوی گوش کی بجهد از کمان

6 بس کن از اندیشه بس کو گودت هر نفس کای عجب آن را چه شد اه چه کنم کو فلان

عکس نوشته
کامنت
comment