-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی گذشت عید و ندیدم هلال ابرویی
2 گشادهروی به هر در شدم چو آینه، لیک چو پشت آینه از کس نیافتم رویی
3 از آن مقید ضعفم که در ضعیفیها ز خویش در غلط افتم به تار گیسویی
4 جفا کشیدن فرهاد اگر قبولت نیست به بیستون رو و دریاب دست و بازویی
5 نیم به رشک ز سامان غنچه، چون من هم چو لاله دارم از اسباب داغ، پهلویی
6 ز ضعف، بر دل مجروح خود گران شدهام چنان که خشک شود بر جراحتی، مویی
7 هلاک مشرب آن بیدلم که چون قدسی نمیکشد به بهشتش دل از سر کویی