بهار است ای ادب مگذار از از بیدل دهلوی غزل 2800

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بهار است ای ادب مگذار از شوق تماشایی

1 بهار است ای ادب مگذار از شوق تماشایی به چندین رنگ و بوی خفته مژگانم زند پایی

2 خوشا شور دماغ شوق و گیرودار سودایی قیامت پرفشان هویی‌، جهان آتش‌فکن‌هایی

3 ز هر برگ ‌گل این باغ عبرت در نظر دارم کف افسوس چندین رنگ و بو بر یکدگر سایی

4 جهان پر بیحس است از ساز نیرنگی مشو غافل هوایی می‌دمد وهم نفس بر نقش زیبایی

5 طرب‌ کن‌ گر پی محمل‌کشان صبح برداری که این گرد جنون دارد تبسم خیمه لیلایی

6 به هر مژگان زدن سر می‌دهد در عالم آبم خمستان در بغل اشک قدح‌کج‌کرده مینایی

7 به امید گشاد دل نگردی از خطش غافل پی این مور می‌باشد کلید قفل صحرایی

8 به هر جا عشق آراید دکان عرض استغنا سر افلاک اگر باشد نمی‌ارزد به سودایی

9 خراب جستجوی یکنفس آرام می‌گردم شکست دل کنم تعمیر اگر پیدا شود جایی

10 ز جیب عاجزی چون آبله گل کرده‌ام بیدل سر خوناب مغزی سایه پرورد کف پایی

عکس نوشته
کامنت
comment