-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار است ای ادب مگذار از شوق تماشایی به چندین رنگ و بوی خفته مژگانم زند پایی
2 خوشا شور دماغ شوق و گیرودار سودایی قیامت پرفشان هویی، جهان آتشفکنهایی
3 ز هر برگ گل این باغ عبرت در نظر دارم کف افسوس چندین رنگ و بو بر یکدگر سایی
4 جهان پر بیحس است از ساز نیرنگی مشو غافل هوایی میدمد وهم نفس بر نقش زیبایی
5 طرب کن گر پی محملکشان صبح برداری که این گرد جنون دارد تبسم خیمه لیلایی
6 به هر مژگان زدن سر میدهد در عالم آبم خمستان در بغل اشک قدحکجکرده مینایی
7 به امید گشاد دل نگردی از خطش غافل پی این مور میباشد کلید قفل صحرایی
8 به هر جا عشق آراید دکان عرض استغنا سر افلاک اگر باشد نمیارزد به سودایی
9 خراب جستجوی یکنفس آرام میگردم شکست دل کنم تعمیر اگر پیدا شود جایی
10 ز جیب عاجزی چون آبله گل کردهام بیدل سر خوناب مغزی سایه پرورد کف پایی