- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شد بهار از توبهکردن بایدم اکنون گذشت میرسد گل چون توان از باده گلگون گذشت؟
2 من که شمع محفل قربم سراپا سوختم حال بیرونماندگان بزم، یا رب چون گذشت؟
3 خواستم بر یاد بالای تو چشمی تر کنم تا نظر کردم ز سر یک نیزه بالا خون گذشت
4 بر دل ریشم نمیدانم که ناخن میزند اینقدر دانم که خون دیده از جیحون گذشت
5 جور دشمن شد فراموش از نفاق دوستان کین یاران با من از بدمهری گردون گذشت
6 گریه بر تنهایی خود نیست قدسی را به دشت میخورد افسوس ایامی که بر مجنون گذشت