-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ من که هر سو شعله ای گلدسته می بندد ز باغ من
2 عجب رسواییی سر در پی گمنامیم دارد شود هر نقش پا آیینه راه سراغ من
3 صبا بیگانه بود از رنگ و بوی گلشن هستی که همچون غنچه پر گشت از نسیم گل دماغ من
4 شب هجران چنان در کلبه ام دود ستم پیچد که چشم گریه آلود است پنداری چراغ من
5 دلم در سینه ذوق مشرب دیوانگی دارد نفس را می کشد در حلقه زنجیر داغ من
6 اسیر از تاب روی کیست امشب خانه ام روشن که گردد صبح چون پروانه برگرد چراغ من