بهار آمد بهار آمد بهار طلعت از فیض کاشانی غزل 713

فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی

بهار آمد بهار آمد بهار طلعت جانان

1 بهار آمد بهار آمد بهار طلعت جانان نگار آمد نگار آمد نگار شاهد پنهان

2 بهار آمد بهار آمد بهار دل بهار دل نگار آمد نگار آمد نگار جان نگار جان

3 بشب خورشید جان آمد ضیای جاودان آمد بجان بگشای چشم دل که پیدا گشت هر پنهان

4 نسیم از کوی یار آمد نسیم مشکبار آمد معطر کن دماغ دل منور ساز چشم جان

5 تلافی کن تلافی کن ز بیعت آنچه ضایع شد ترقی کن ترقی کن درآ در مشهد عرفان

6 گمان تا کی گمان تا کی یقین آمد یقین آمد برون آ از حضیض شک برا بر آسمان جان

7 بیفکن بار تن از جان سبک کن دوش دل از گل چه ماندی در زمین تن برا بر آسمان جان

8 سراپا دیده شو ای فیض همچون آب و آئینه که تا به بینی عیان هر جا جمال طلعت یزدان

9 بیفشان گرد خود از خود دل و جانرا جلائی ده جهان بگرفت سرتاسر به بینش ظاهر و پنهان

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر