- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را از آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان را
2 زبان سوسن از ساقی کرامتهای مستان گفت شنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را
3 ز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقل چو دید از لاله کوهی که جام آورد مستان را
4 ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانی چه حیلت کرد کز پرده به دام آورد مستان را
5 سقاهم ربهم خوردند و نام و ننگ گم کردند چو آمد نامه ساقی چه نام آورد مستان را
6 درون مجمر دلها سپند و عود میسوزد که سرمای فراق او زکام آورد مستان را
7 درآ در گلشن باقی برآ بر بام کان ساقی ز پنهان خانه غیبی پیام آورد مستان را
8 چو خوبان حله پوشیدند درآ در باغ و پس بنگر که ساقی هر چه درباید تمام آورد مستان را
9 که جانها را بهار آورد و ما را روی یار آورد ببین کز جمله دولتها کدام آورد مستان را
10 ز شمس الدین تبریزی به ناگه ساقی دولت به جام خاص سلطانی مدام آورد مستان را