- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار می رسد و برگ عیشها دارد هوا زسایه گل پای در حنا دارد
2 همین بلندی اقبال ما فضول نمود در این دیار که صد بام یک هوا دارد
3 ستم ظریفی از این بیشتر نمی باشد به غیر در شکر آب است و رو به ما دارد
4 شدم غبار و تسلی نمی شود از من دل رمیده ندانم چه مدعا دارد
5 گریز پایی الفت نواز را نازم چو دورگرد نگه پای آشنا دارد
6 زکعبه می رسم اما هنوز در طوفم غبار وادی دل روی بر قفا دارد
7 اسیر غره الفت مشو که خوی کسی اگر غبار شوی با تو کارها دارد