- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیوند روح میکند این باد مشک بیز هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز
2 شاهد بخوان و شمع بیفروز و می بنه عنبر بسای و عود بسوزان و گل بریز
3 ور دوست دست میدهدت هیچ گو مباش خوشتر بود عروس نکوروی بی جهاز
4 امروز باید ار کرمی میکند سحاب فردا که تشنه مرده بود لای گو بخیز
5 من در وفا و عهد چنان کند نیستم کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز
6 گر تیغ میزنی سپر اینک وجود من عیار مدعی کند از دشمن احتراز
7 فردا که سر ز خاک برآرم اگر تو را بینم فراغتم بود از روز رستخیز
8 تا خود کجا رسد به قیامت نماز من من روی در تو و همه کس روی در حجاز
9 سعدی به دام عشق تو در پای بند ماند قیدی نکردهای که میسر شود گریز