بدست صد غم اگر بیدلان اسیر شوند از کلیم غزل 308

کلیم

کلیم

کلیم

بدست صد غم اگر بیدلان اسیر شوند

1 بدست صد غم اگر بیدلان اسیر شوند از آن بهست که ممنون دستگیر شوند

2 زمانه بیتو مرا زنده بهر آن دارد که در جدائی هم دوستان دلیر شوند

3 بکنج خاطر من پا کشند در دامن گر از جهان، غم و اندوه گوشه گیر شوند

4 زبس بدور غمت خوشدلی بر افتادست بآن رسیده که طفلان اشک پیر شوند

5 لباس شید ملایم نمی شود بر تن بچرب نرمی اگر زاهدان حریر شوند

6 تلاش نام و نشان نیست بیدلان ترا مگر گهی که به پشت نشان تیر شوند

7 نمک چشی بکلیم امیدوار بده ز خوان وصل تو اهل هوس چو سیر شوند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر