- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گاه توبه کردن آمد از مدایح و ز هجی کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی
2 گر خسیسانرا هجی گویی، بلی باشد مدیح گر بخیلانرا مدیح آری، بلی باشد هجی
3 روزگاری پیشمان آمد، بدین صنعت همی هم خزینه، هم قبیله، هم ولایت، هم لوی
4 از میان خانهٔ کعبه فرو آویختند شعر نیکو را به زرین سلسله پیش عزی
5 امرؤ القیس و لبید و اخطل و اعشی قیس برطللها نوحه کردندی و بر رسم بلی
6 ما همه بر نظم و شعر و قافیه نوحه کنیم نه بر اطلال و دیار و نه وحوش و نه ظبی
7 بو نواس و بو حداد و بوملیک، ابن البشیر بو دواد و بن درید و ابن احمر، یافتی
8 آنکه گفتهست «آذنتنا» آنکه گفت «الذاهبین» آنکه گفت «السیف اصدق» آنکه گفت« ابلی الهوی»
9 بوالعلاء و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل آنکه از ولوالج آمد آنکه آمد از هری
10 از حکیمان خراسان، کو شهید و رودکی بوشکور بلخی و بوالفتح بستی هکذی
11 گو بیاید و ببینید این شریف ایام را تا کند هرگز شما را شاعری کردن کری؟
12 روزگاری کان حکیمان و سخنگویان بدند بود هر یک را به شعر نغز گفتن اشتهی
13 اندرین ایام ما بازار هزلست و فسوس کار بوبکر ربابی دارد و طنز جحی
14 هر کرا شعری بری، یا مدحتی پیش آوری گوید این یکسر دروغست ابتدا تا انتهی
15 گر مدیح و آفرین شاعران بودی دروغ شعر حسان بن ثابت کی شنیدی مصطفی
16 بر لب و دندان آن شاعر که نامش نابغه کی دعا کردی رسول هاشمی خیرالوری
17 شاعری عباس کرد و طلحه کرد و حمزه کرد جعفر و سعد وسعید و سید ام القری
18 ور عطا دادن به شعر شاعران بودی فسوس احمدبن مرسل ندادی کعب را هدیه ردی