1 گاهی به ناله گه به تپش گرد میکنم یعنی دل گداختهام، درد میکنم
2 عمریست گرمی قدحش باده پرور است شیری که چون سحر به نفس سرد میکنم
3 محراب تیغ یار و من از سجده بی نصیب گویا وضو به زهرهٔ نامرد میکنم
4 یارب مباد زحمت محملکشان ناز از پا فتاده نی که رهآورد میکنم
5 فقرم به صد هزار غنا ناز میکند کاری که از هوس نتوان کرد میکنم
6 بر نسخهٔ خیال فریب نه آسمان تحقیق مینویسم و یک فرد میکنم
7 با خود حساب غیر چه مقدار حیرت است عکسی که نیست آینه پرورد میکنم
8 غربت به الفت وطن از من نمیرود در دل برون دل چو نفس گرد میکنم
9 گرداندهام به ذوق خزان صد هزار رنگ بیدل هنوز برگ گلی زرد میکنم
دیدگاهها **