کس با چو تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 725

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

کس با چو تو یار راز گوید

1 کس با چو تو یار راز گوید یا قصه خویش بازگوید

2 عاقل کردست با تو کوتاه لیکن عاشق دراز گوید

3 از عشق تو در سجود افتد سودای تو در نماز گوید

4 از ناز همه دروغ گویی آنچ این دلم از نیاز گوید

5 من همچو ایازم و تو محمود بشنو سخنی کایاز گوید

6 پیش تو کسی حدیث من گفت گفتی تو که او مجاز گوید

7 چون زر سخنان من شنیدی گفتی به طریق گاز گوید

عکس نوشته
کامنت
comment