- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی که شیفته روی آن صنم باشد ز طعن و سرزنش دشمنش چه غم باشد
2 برای دیدن دیدار دوست از دشمن توان کشیدن اگر صد هزار الم باشد
3 بهیچ رو ز در او نمیروم باری گدا ملازم درگاه محتشم باشد
4 رقیبم از سر کویش بجور میراند گدای شهر مبادا که محترم باشد
5 کسی که قدر شب وصل دوست نشناسد اگر ز هجر بمیرد هنوز کم باشد
6 هر آنکه سر غم عشق بر زبان راند زبان بریده سیه روی چون قلم باشد
7 بگفت با تو دمی همنفس شوم روزی ندانم آن دم خرم کدام دم باشد
8 اگر بحال من خسته دل کند نظری ز عین مردمی و غایت کرم باشد
9 حسین خسته جگر را سزد که بنوازد بگوشه نظری گر چه صبحدم باشد