- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی بر حکم بین الناس بگزین که گویندت نیایی خوبتر زین
2 سزای مسند است آن پاک طینت که باشد فضلش افزون از رعیت
3 دم خصمش نسازد تار و تیره بلغزش دل نیازد خار و خیره
4 چو خصمان در برش سازنده حجت شود تاریک از هر سو محبت
5 قرین عصمت و پرهیزگاری شریک حلم و جفت و بردباری
6 ببین اندر هنرهائی که ورزد که هر مردی بکار خویش ارزد
7 نظر کن نیک و کار مزد بشناس به قدر همتش می داد ازو پاس
8 ز رنج و سختیش اندازه برگیر ز هر کارش حسابی تازه برگیر
9 مده رنج کسی نسبت بغیرش که هر کس زاید از خود شر و خیرش
10 برفق آرند از ایشان بی سود نیاز آید از ایشان دست فرسود
11 چو زنگه شبه در آیینه کار فراز آید کند آیینه را تار
12 شتاب و عجله را از کف گذارد به آرامی ز هر سو ره سپارد
13 مکن بهر از رشوت کار را بیع که این حاصل ندارد در جهان ریع