- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کسی گفت حجاج خونخوارهای است دلش همچو سنگ سیه پارهای است
2 نترسد همی ز آه و فریاد خلق خدایا تو بستان از او داد خلق
3 جهاندیدهای پیر دیرینه زاد جوان را یکی پند پیرانه داد
4 کز او داد مظلوم مسکین او بخواهند و از دیگران کین او
5 تو دست از وی و روزگارش بدار که خود زیر دستش کند روزگار
6 نه بیداد از او بهرهمند آیدم نه نیز از تو غیبت پسند آیدم
7 به دوزخ برد مدبری را گناه که پیمانه پر کرد و دیوان سیاه
8 دگر کس به غیبت پیش میدود مبادا که تنها به دوزخ رود