- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یکی دوستی را بیازرد سخت پسآنگهسویقاضیشبردسخت
2 پس از رنج و بدنامی وگیرودار چو روز نخستین بدوگشت یار
3 یکی گفتش ای مرد کارت چه بود درتن دوستی گیرو دارت چه بود
4 چرا ز آشتی دست برداشتی چو بایستیت باز کرد آشتی
5 بخندید و گفت آشتی نیست این که جنگ دگر را میانجیست این