- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کس این کند که ز یار و دیار برگردد کند هرآینه چون روزگار برگردد
2 تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل ملامتش نکنند ار ز خار برگردد
3 به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند ضرورتست که بیچاره وار برگردد
4 به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم که نیم کشته به خون چند بار برگردد
5 به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد
6 دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت که در دو دیده یاقوت بار برگردد
7 گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی گمان مبر که به معنی ز یار برگردد