کس این کند که ز یار و دیار از سعدی شیرازی غزل 161

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

کس این کند که ز یار و دیار برگردد

1 کس این کند که ز یار و دیار برگردد کند هرآینه چون روزگار برگردد

2 تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل ملامتش نکنند ار ز خار برگردد

3 به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند ضرورتست که بیچاره وار برگردد

4 به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم که نیم کشته به خون چند بار برگردد

5 به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد

6 دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت که در دو دیده یاقوت بار برگردد

7 گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی گمان مبر که به معنی ز یار برگردد

عکس نوشته
کامنت
comment