1 کسی ملامتم از عشق روی او میکرد که خیره چند شتابی به خون خود خوردن؟
2 ازو بپرس که دارد اسیر بر فتراک ز من مپرس که دارم کمند در گردن
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از هر چه میرود سخن دوست خوشتر است پیغام آشنا نفس روح پرور است
2 هرگز وجود حاضر غایب شنیدهای من در میان جمع و دلم جای دیگر است
1 عشق ورزیدم و عقلم به ملامت برخاست کان که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست
2 هر که با شاهد گلروی به خلوت بنشست نتواند ز سر راه ملامت برخاست
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **