کسی کز کار قلاشی از سنایی غزنوی قصیده-قطعه 88

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

کسی کز کار قلاشی برو بعضی عیان گردد

1 کسی کز کار قلاشی برو بعضی عیان گردد گمان او یقین گردد یقین او گمان گردد

2 نشانی باشد آنکس را در آن دیده که هر ساعت نشان بی‌نشانی را نشان او نشان گردد

3 به گاه دیدن از دیدن به گاه گفتن از گفتن چو کوران بی‌بصر گردد چو گنگان بی‌زبان گردد

4 نهان گردد ز هر وضعی که بود آمد چه بود او را پس آنگه از نهان گشتن بر او وضعی عیان گردد

5 چنان گردد حقیقت او که وصف خلق نپذیرد به پشت خاک هامون همچو پروین آسمان گردد

6 اگر معروف و مشکورست در راه دل و دیده ز معروفی و مشکوری به مهجوری نهان گردد

7 اگر پابست سر گردد و گر دیده بصر گردد سنایی وار در میدان همه ذاتش زبان گردد

عکس نوشته
کامنت
comment