-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سلیمانی است دل نقش نگینش نام معشوق است پریزادش خیال شوخی اندام معشوق است
2 به نیش و نوش عاشق الفت هم مشربی دارد اگر شهد است اگر زهر است ساقی نام معشوق است
3 چه پرسی از دل ما نام خود را هم نمی داند همین دانسته کامش خانه زاد کام معشوق است
4 دل پروانه روشن از نگاه گرم دلدار است پر طاوس گلشن از غبار دام معشوق است
5 اگر عیش ابد را لذتی در کام عالم هست نمک پرورده غمهای صبح و شام معشوق است
6 میان عیدها عیدی که نامش می توان بردن به قربانگاه بسمل گشتن پیغام معشوق است
7 به طوف کعبه دل سیر کردم جلوه ها دیدم نگاه پاک عاشق جامه احرام معشوق است
8 چشیدم صاف و درد گفتگو بسیار اسیر از دل میی کز نشئه لب را می گدازد نام معشوق است