-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم به یک نسیم، چو نقش قدم خراب شوم
2 من و شکست حریفان کجاست تا به کجا خمار نشکند از من، اگر شراب شوم
3 تو از شراب صبوحی شکفته باش، که من دماغ خنده ندارم گر آفتاب شوم
4 تعلقم به فلک نیست، آن اسیر نیم که چون نسیم، مقید به هر حباب شوم
5 کجا بر آتش دل آب میتوانم زد چو شمع اگر ز ملاقات شعله آب شوم
6 سر معارضه با هیچکس نمانده مرا به روی کس نکشندم اگر نقاب شوم
7 هوای وصل سواریست در سرم که ز ناز به دیدهام ننهد پا، اگر رکاب شوم
8 سر پیاله سلامت، چه شد که رفت بهار اگر به ابر نباشد، به می خراب شوم
9 به هیچ چیز نمانم، ز بس که هیچ شدم فریب من نخورد تشنه، گر سراب شوم
10 ز بزم خویش حریفان مرا برون مکنید شراب اگر نتوانم شدن، کباب شوم