سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

تا دست‌ها کمر نکنی بر میان از سعدی شیرازی غزل 102

غزل 102 ام از 1930 غزلیات

تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست

1 تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست

2 دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست

3 بر ماجرای خسرو و شیرین قلم کشید شوری که در میان من است و میان دوست

4 خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست

5 دل رفت و دیده خون شد و جان ضعیف ماند وآن هم برای آن که کنم جان فشان دوست

6 روزی به پای مرکب تازی درافتمش گر کبر و ناز باز نپیچد عنان دوست

7 هیهات کام من که برآید در این طلب این بس که نام من برود بر زبان دوست

8 چون جان سپردنیست به هر صورتی که هست در کوی عشق خوشتر و بر آستان دوست

9 با خویشتن همی‌برم این شوق تا به خاک وز خاک سر برآرم و پرسم نشان دوست

10 فریاد مردمان همه از دست دشمن است فریاد سعدی از دل نامهربان دوست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست

شاعر شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست چه کسی است ؟

شاعر شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست سعدی شیرازی می باشد.

شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست چیست ؟

قالب شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست غزل است

مضمون اصلی شعر تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر