- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا توانی به گرد عامه مگرد عامه از نام تو برآرد گرد
2 زان کجا عامه بیخرد باشد صحبت بیخردت بد باشد
3 به همه حال چون خودت خواهد صحبت او روان همی کاهد
4 چه نکو گفت آن خردمندی که سخنهای اوست چون پندی
5 عامه نبود ز کارها آگاه عامه را گوش کرّ و دیده تباه
6 صحبت عامه اسب و خر باشد هر دوان ضد یکدگر باشد
7 خر تگ از اسب خود نگیرد تیز لیک اسب از خران بگیرد تیز
8 صحبت عامه هرکه هشیارست مثل حدّاد و مثل عطّارست
9 گرچه عطّار ندهدت مشک او رسد از ناف مشک او به تو بوی
10 مرد حدّاد اگر به سور آید جامه ز انگشت او بیالاید
11 با بهان لحظهای چو بشتابی نام نیکو ازو بسی یابی
12 صحبت عامه هرکرا دیدست سخت زشت است و ناپسندیدست