- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بدلجوئی من لعل تو خندان نشود خاطرم جمع از آن زلف پریشان نشود
2 افتد از آب چو گوهر ز صفا می افتد جای رحمست بر آن دیده که گریان نشود
3 آنکه از محنت هجر تو مرا گریان کرد دارم امید که از وصل تو خندان نشود
4 خاکبازی برهت نیست مسلم بکسی که بخاک از ستم عشق تو یکسان نشود
5 نیست بخشش هنر مرد سخاپیشه طبیب کرم آنست که شرمنده احسان نشود