تا معتکف راه خرابات نگردی از سنایی غزنوی غزل 406

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

تا معتکف راه خرابات نگردی

1 تا معتکف راه خرابات نگردی شایستهٔ ارباب کرامات نگردی

2 از بند علایق نشود نفس تو آزاد تا بندهٔ رندان خرابات نگردی

3 در راه حقیقت نشوی قبلهٔ احرار تا قدوهٔ اصحاب لباسات نگردی

4 تا خدمت رندان نگزینی به دل و جان شایستهٔ سکان سماوات نگردی

5 تا در صف اول نشوی فاتحهٔ «قل» اندر صف ثانی چو تحیات نگردی

6 شه پیل نبینی به مراد دل معشوق تا در کف عشق شه او مات نگردی

7 تا نیست نگردی چو سنایی ز علایق نزد فضلا عین مباهات نگردی

8 محکم نشود دست تو در دامن تحقیق تا سوخته راه ملامات نگردی

عکس نوشته
کامنت
comment