تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد از قدسی مشهدی غزل 185

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد

1 تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد حسن از نگه گرم، خریدار نیاورد

2 پهلو به صبا می‌زند این حرف که گویم با شانه، که از زلف تو یک تار نیاورد

3 در خواب، سر زلف تو بسیار گرفتم جز خواب پریشان ثمری بار نیاورد

4 داغم که چرا جاذبه ناله بلبل گل را به چمن از سر بازار نیاورد

5 از نرگس جادوگر او تا به مسیحا صدبار خبر برد که یک‌بار نیاورد

6 قدسی نکنی شکوه ز سودای محبت تسبیح که برد از تو که زنار نیارود؟

عکس نوشته
کامنت
comment