تا دل غم او دارد نتوان از خاقانی شروانی غزل 289

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن

1 تا دل غم او دارد نتوان غم جان خوردن با انده او زشت است اندوه جهان خوردن

2 گر پای سگ کویش بر دیدهٔ ما آید زین مرتبه بر دیده تشویر توان خوردن

3 در عشوهٔ وصل او عمری به کران آرم گرچه ز خرد نبود زهری به گمان خوردن

4 آنجا که سنان باشد با کافر مژگانش خوشتر ز شکر دانم بر سینه سنان خوردن

5 در راه وفای او شد شیفته خاقانی هر روز قفای نو از دست زمان خوردن

عکس نوشته
کامنت
comment