چنان در بزم غیر امشب غمین از سحاب اصفهانی غزل 226

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل جانانم

1 چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل جانانم که هردم شاد سازند از نوید روز هجرانم

2 چو اندیشم ز جور پاسبان و منع دربانش که در آن کوز چشم این و آن از ضعف پنهانم

3 گرم زین پیش یک گل بود دایم زینت دامان کنون باشد ز خون دل بسی گلرنگ دامانم

4 گرم از پرتو یک شمع روشن بود بزم امشب هزاران شمع از آه آتشین بین در شبستانم

5 به ترک غیر دیشب بسته پیمان با من و امشب به بزم او کشد پیمانه یار سست‌پیمانم

6 به حسن از ماه من چندان که باشد کم مه کنعان من از بی‌طاقتی افزون (سحاب) از پیر کنعانم

عکس نوشته
کامنت
comment