- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنان در بزم غیر امشب غمین از وصل جانانم که هردم شاد سازند از نوید روز هجرانم
2 چو اندیشم ز جور پاسبان و منع دربانش که در آن کوز چشم این و آن از ضعف پنهانم
3 گرم زین پیش یک گل بود دایم زینت دامان کنون باشد ز خون دل بسی گلرنگ دامانم
4 گرم از پرتو یک شمع روشن بود بزم امشب هزاران شمع از آه آتشین بین در شبستانم
5 به ترک غیر دیشب بسته پیمان با من و امشب به بزم او کشد پیمانه یار سستپیمانم
6 به حسن از ماه من چندان که باشد کم مه کنعان من از بیطاقتی افزون (سحاب) از پیر کنعانم