- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اینقدر نقشی که گل کرد از نهان و فاش ما صرف رنگی داشت بیرون صدف نقاش ما
2 جمع دار از امتحان جیب عریانی دلت دستما خالیترست از کیسهٔ قلاش ما
3 زین سلیمانی که دارد دستگاه اعتبار بر هوا یکسر نفس میگسترد فراش ما
4 گرد عبرت در مزار یأس میباشد کفن چشم پوشیدن مگر از ما برد نباش ما
5 محو دیداریم اما از ادب غافل نهایم شرم نورست آنچه دارد دیدهٔ خفاش ما
6 زندگی موضوع اضدادست صلح اینجا کجاست با نفس باقیست تا قطع نفس پرخاش ما
7 از جبین تا نقش پا بستیم آیین عرق این چراغان کرد آخر غفلت عیاش ما
8 بیدل این دیگ خیال از خامجوشیها پُر است شش جهت آتش زنی تا پخته گردد آش ما