- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پس امر شد ملائکه را سجده آورید این قالب خلیفه بگزیده مرا
2 فی الفور در سجود فتادند سر به سر جز دیو سرکشی که نمود از سجود ابا
3 گفتا که او ز خاک بود من ز آتشم چون زاده اثیر شود ساجد ثرا
4 حق گفت لعن بر تو و بر تابعان تو از اهل کبر و اهل حسد بنده هوا
5 گفتا که مهلتم بده از بهر رهزنی تا انتقام خود کشم از خاکزادها
6 گفتا ز بندگان منت دست کوته است تا وعده جزا توئی و بنده هوا
7 جای شما جهنم و کار شما ضلال سوزید تا شود به شما پخته کار ما
8 آدم سپاس و حمد و ثنا گفت و شکر کرد بر سجده ملائک و بر لعن من ابا
9 آنگه ز فاضل گل او ساخت صورتی مانند او ولی به انوثت از او جدا