تا نکند درد رخنه در دل انسان
1
تا نکند درد رخنه در دل انسان
راه نیابد در او محبت جانان
2
تا نزنی عقده بر سلاسل گیسو
جمع نبینی دل هزار پریشان
3
شرم کن آخر ز توبه های شکسته
چند نخواهی شدن ز توبه پشیمان
4
صبح منوّر چگونه چهره گشاید
تا نرسانی شب سیاه به پایان