دُزدانه در آمد از درم دوش از جلال عضد غزل 155

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

دُزدانه در آمد از درم دوش

1 دُزدانه در آمد از درم دوش افکنده کمند زلف بر دوش

2 بر خاستم و فتادم از پای چون او بنشست رفتم از هوش

3 گشتم به نظاره جمالش حیران و خراب و مست و مدهوش

4 ای نرگس نیم مست جادوت آهو بره ای به خواب خرگوش

5 با این رخ و خال و قد و خد با این پر و بال و با تن و توش

6 هرکس که ببیندت به یک ره ملک دو جهان کند فراموش

7 با روی تو نوش می شود نیش وز دست تو نیش می شود نوش

8 ای دوست مخور غم زمانه بنشین به مراد و باده می نوش

9 عاشق به سؤال و دوست فارغ بلبل به فغان و غنچه خاموش

10 ای خواجه نصیحتم مفرمای من پند کسان نمی کنم گوش

11 در گوش جلال حلقه ای کن کاو بنده تست حلقه در گوش

عکس نوشته
کامنت
comment