ربود از بس خیال ساعد او هوش از بیدل دهلوی غزل 173

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

ربود از بس خیال ساعد او هوش ماهی را

1 ربود از بس خیال ساعد او هوش ماهی را نمی‌باشد خبر از شور دریاگوش ماهی را

2 نفس دزدیدنم در شور امکان ریشه‌ها دارد زبان با موج می‌جوشد لب خاموش ماهی را

3 ز دمسردی دوران کم نگرددگرمی دلها فسردن‌مشکل است از آب‌دریا جوش ماهی را

4 حریصان را نباشد محنت از حمالی دنیا گرانی‌کم رسد از بار درهم دوش ماهی را

5 به جای استخوان از پیکر اینجا تیر می‌ روید سراغ عافیت‌کو وضع جوشن‌پوش ماهی را

6 غریق وصلم و شوق‌کنار آواره‌ام دارد تپیدن ناکجا وسعت دهد آغوش ماهی را

7 نصیحت‌کارگر نبود غریق عشق را بیدل به دریا احتیاج در نباشدگوش ماهی را

عکس نوشته
کامنت
comment