- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ربود از بس خیال ساعد او هوش ماهی را نمیباشد خبر از شور دریاگوش ماهی را
2 نفس دزدیدنم در شور امکان ریشهها دارد زبان با موج میجوشد لب خاموش ماهی را
3 ز دمسردی دوران کم نگرددگرمی دلها فسردنمشکل است از آبدریا جوش ماهی را
4 حریصان را نباشد محنت از حمالی دنیا گرانیکم رسد از بار درهم دوش ماهی را
5 به جای استخوان از پیکر اینجا تیر می روید سراغ عافیتکو وضع جوشنپوش ماهی را
6 غریق وصلم و شوقکنار آوارهام دارد تپیدن ناکجا وسعت دهد آغوش ماهی را
7 نصیحتکارگر نبود غریق عشق را بیدل به دریا احتیاج در نباشدگوش ماهی را