خاکسترم را دود دل ابر از اسیر شهرستانی غزل 271

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کند

1 خاکسترم را دود دل ابر بهاری می کند در عالم یاد رخی آیینه تاری می کند

2 چشمی که طعن مستیم بر هوشیاری می زند پنهان چرا در خاطرم پیمانه کاری می کند

3 یاد فراغت می دهد خاکم به تاراج غبار آسودگی حشر مرا با بیقراری می کند

عکس نوشته
کامنت
comment