- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کند همیشه به دل چشم روسیاه نزاع گدای گرسنه دارد به پادشاه نزاع
2 چو روز حشر نقاب از جمال برداری کند به چشم پراکنده بین نگاه نزاع
3 ز خلق و رای رخت پست طالعم چه کنم نمی توان به فلک کرد و مهر و ماه نزاع
4 ضعیف افکن و مسکین کشند چشمانت کنند مردم بدخو به بی گناه نزاع
5 حدیث بندگی و اجر می کنم به سپهر نمی کنم به سر خواجگی و جاه نزاع
6 بلا و حادثه بر ما به حکم غمزه تست به پشت گرمی سلطان کند سپاه نزاع
7 که داد ناله مظلوم می دهد فردا کند برای تو داور به دادخواه نزاع
8 دل از عتاب تو خالی نمی توان کردن صفای آینه ما به اشک و آه نزاع
9 بغیر معنی شکرت اگر به یاد آید نفس به قول «نظیری » کند بر آه نزاع