خفتن نتوان درین گلستان از طبیب اصفهانی غزل 133

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

خفتن نتوان درین گلستان

1 خفتن نتوان درین گلستان از ناله شب نخفته مرغان

2 ای شب نه غم منی خدا را تا چند نمی‌رسی به پایان

3 من مانده و همرهان روانه من خفته و کاروان شتابان

4 هستم ز تو من به جان خریدار دردی که نمی‌رسد به درمان

5 جویند و چه سود چون نیابند روزی که شوم ز دیده پنهان

6 من گریه‌کنان نشسته غمگین تو خنده‌زنان گذشته شادان

7 دردی دارم طبیب کآن را نتْوان گفت و نهفت نتوان

عکس نوشته
کامنت
comment