نشستن با تو و بر خود نبالیدن از قصاب کاشانی غزل 116

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم باشد

1 نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم باشد تو را دیدن دگر در پوست گنجیدن ستم باشد

2 توان تا سوخت چون پروانه پیش شمع رخسارت چو بلبل از هجوم درد نالیدن ستم باشد

3 چو خوانا گشت خط عارضت متراش از تیغش که خط از روی این مصحف تراشیدن ستم باشد

4 کنار خود ز آب دیده خرم می‌توان کردن به کشت خویشتن باران نباریدن ستم باشد

5 تو آموزی طریق مصلحت‌بینان و می‌دانی ز حرف دشمنان از دوست رنجیدن ستم باشد

6 توان تا سوختن چون شمع در بزم نکورویان چراغ خلوت فانوس گردیدن ستم باشد

7 ز افعال جهان قصاب دائم چشم حیرت را ز خود پوشیدن و عیب کسان دیدن ستم باشد

عکس نوشته
کامنت
comment