-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشستن با تو و بر خود نبالیدن ستم باشد تو را دیدن دگر در پوست گنجیدن ستم باشد
2 توان تا سوخت چون پروانه پیش شمع رخسارت چو بلبل از هجوم درد نالیدن ستم باشد
3 چو خوانا گشت خط عارضت متراش از تیغش که خط از روی این مصحف تراشیدن ستم باشد
4 کنار خود ز آب دیده خرم میتوان کردن به کشت خویشتن باران نباریدن ستم باشد
5 تو آموزی طریق مصلحتبینان و میدانی ز حرف دشمنان از دوست رنجیدن ستم باشد
6 توان تا سوختن چون شمع در بزم نکورویان چراغ خلوت فانوس گردیدن ستم باشد
7 ز افعال جهان قصاب دائم چشم حیرت را ز خود پوشیدن و عیب کسان دیدن ستم باشد