- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشستهای ز دل تنگ بر در تصدیع دمیکه واشود این قفل عالمیست وسیع
2 به خویش گر نرسی آنقدر غرابت نیست که سرکشیدهای از کارگاه صنع بدیع
3 طلب ز هرچه تسلی شود غنیمتگیر به جوع میمکد انگشت خوبش طفل رضیع
4 قیامت است طمع ز امتلا نمیمیرد که تا به حلق رسیده است میخورد تشنیع
5 چه غفلت است که چون شمع گل به سر باشی به زیر تیغ نشستن ندارد این تقطیع
6 بهگرد قاصد همت رسیدن آسان نیست ز مقصد آنطرفش برده گامهای وسیع
7 بدون خاک حضور یقین نشد روشن چراغ نقش قدم داشت این بساط رفیع
8 بقا فنا به کنار و فنا بقا به بغل همین ربیع و خریفست هم خریف وربیع
9 ز شرم چشم گشودن به بارگاه حضور عرق تو آینه پرداز تا بریم شفیع
10 پس از تأمل بسیار شد عیان بیدل که علت است تفاوتگر مطاع و مطیع