بر دیوانهٔ محمود از عطار نیشابوری الهی نامه 15

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

بر دیوانهٔ محمود بنشست

1 بر دیوانهٔ محمود بنشست نهاد او چشم برهم، شاه بشکست

2 بدو گفت این چرا کردی، چنین گفت که تا رویت نه بینم، شه برآشفت

3 بدو گفتا لقای شاهِ عالم نمی‌داری روا؟ گفت آنِ خود هم

4 چو خود بینی درین مذهب روا نیست اگر غیری به بینی جز خطا نیست

5 شهش گفتا اولوالامر جهانم بوَد بر تو همه حکمی روانم

6 بدو دیوانه گفتا هین بیندیش که امر تو روان چون نیست بر خویش

7 نباشد بر دگر کس هم روانه مرا مبشول چند آری بهانه

8 نمی‌آید ترا زین خواجگی ننگ که گِرد آوردهٔ عمری دو مَن سنگ؟

9 کسی باشد بمعنی مالک خویش که نه ناجی بود نه هالک خویش

10 نمی‌دانی که کوژی ای مرائی چرا در راستی خود را نمائی

عکس نوشته
کامنت
comment