پیش بنشین ساغری بستان از نظیری نیشابوری غزل 465

نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

پیش بنشین ساغری بستان و طبع آزاد کن

1 پیش بنشین ساغری بستان و طبع آزاد کن وین پرستاران معنی را، به گفتی شاد کن

2 تخته تعلیم گردون بین و نقش در همش خنده چون شاگرد زیرک طبع بر استاد کن

3 این رقم زشتست طرح تازه ای بر صفحه کش وین بنا سستست قصر قایمی بنیاد کن

4 ابر ساقی از هوای سرو بر بستان گریست عندلیبا گل گریبان می درد فریاد کن

5 عاقبت چون جای ما خاکست کار آب به گل کز آتش می گدازد تکیه گو بر باد کن

6 در نمازم دل ز مخموری به صد جا می رود قبله گم شد محتسب میخانه را آباد کن

7 چشم مستت شب به معبدها خرابی می کند پارسایان را به می خوردن مبارکباد کن

8 گر نویسم شکوه می ترسم که نشناسی مرا آن که از حالش نکردی یاد هرگز، یاد کن

9 شکر این دولت که دوران بر مراد حسن تست باده در جام «نظیری » تا خط بغداد کن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر