سر زلفت چو در جولان بیاید از خاقانی شروانی غزل 144

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

سر زلفت چو در جولان بیاید

1 سر زلفت چو در جولان بیاید به ساعت فتنه در میدان بیاید

2 ز چشم کافر تو هر زمانی هزاران رخنه در ایمان بیاید

3 گل رخسار تو تا جیب بگشاد خرد را خار در دامان بیاید

4 لب لعل تو تا در خنده آید اجل را سنگ در دندان بیاید

5 ز دست ناوک اندازان چشمت نخستین ضربتی بر جان بیاید

6 در جان می‌زند هجر تو دیری است که بانگ حلقه و سندان بیاید

7 دل خاقانی از تو نامزد شد بهر دردی که بی‌درمان بیاید

عکس نوشته
کامنت
comment