-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر زلفت چو در جولان بیاید به ساعت فتنه در میدان بیاید
2 ز چشم کافر تو هر زمانی هزاران رخنه در ایمان بیاید
3 گل رخسار تو تا جیب بگشاد خرد را خار در دامان بیاید
4 لب لعل تو تا در خنده آید اجل را سنگ در دندان بیاید
5 ز دست ناوک اندازان چشمت نخستین ضربتی بر جان بیاید
6 در جان میزند هجر تو دیری است که بانگ حلقه و سندان بیاید
7 دل خاقانی از تو نامزد شد بهر دردی که بیدرمان بیاید