فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی
فیض کاشانی

سر چو بی عشقست ننک جان بود از فیض کاشانی غزل 371

غزل 371 ام از 1187 غزلیات

سر چو بی عشقست ننک جان بود

1 سر چو بی عشقست ننک جان بود دل که بی دردست نام آن بود

2 دل که در وی درد نبود کی دلست جان چه سوزی نبودش کی جان بود

3 دل ندارد جان ندارد هیچ نیست هر کسی که بیغم جانان بود

4 جان ندارد غیر آن کو روز و شب آتش عشقیش اندر جان بود

5 دل ندارد غیر آنکو همچو من داغ عشقی در دلش پنهان بود

6 دردها را عشق درمان میکند گرچه درد عشق بیدرمان بود

7 داغها را عشق مرهم می‌نهد زانکه داغ عشق مرهم‌دان بود

8 عشق باشد مرد را سامان و سر خود اگرچه بیسر و سامان بود

9 عشق اگرچه خود ندارد خان و مان عاشقانرا عشق خان و مان بود

10 آخر از عاشق جنون طاهر شود دود آتش فیض چون پنهان بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود

شاعر شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود چه کسی است ؟

شاعر شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود فیض کاشانی می باشد.

شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود چیست ؟

قالب شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود غزل است

مضمون اصلی شعر سر چو بی عشقست ننک جان بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر