- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از صبح روزگار گشاد جبین مجو روی شکفته از دل اندوهگین مجو
2 چشم ثبات مهر ندیدم بر آسمان جنسی که بر فلک نبود از زمین مجو
3 قاصد پیام یار ز ما آورد به ما اینجا نشان مقدم روح الامین مجو
4 آنجا که زلف و چهره نمودند جادویی گر مریم است معجزش از آستین مجو
5 تمثال خوبی دو جهانت نموده اند نقشی که در تو نیست ز روم و ز چین مجو
6 در زلف و رخ نظاره کن و خال لب نگر راه گمان مپوی و مقام یقین مجو
7 عشاق او ز نور و ز ظلمت گذشته اند در کشوری که عشق بود کفر و دین مجو
8 تلخ از لبش چو نحل عسل جوش می زند گر نیش بایدت نخوری انگبین مجو
9 با نیک و بد بساز «نظیری » ز روزگار گر باغبان گیا دهدت یاسمین مجو