1 پنج طرف چتر چو مهر سپهر شش جهت آراسته از پنج مهر
2 چار گهر کرد جهان را پدید در کرهٔ شش جهت اندر کشید
3 ساخته نه حجره به از هشت باغ هشت بهشت از نه او با فراغ
1 می ریزد ازتری ز تو، ای جان فزای آب ما تشنه ایم تشنه خود را نمای آب
2 خاک در تو بر سر و چشم پر آب ماست پیوسته گر چه خاک شود زیر پای آب
1 گر چه از ما واگسستی صحبت دیرینه را جا مده باری تو در دل دوستان دینه را
2 خورد عاشق چیست پیکانهای زهرآلود هجر وصل چون یار تو باشد بازجو لوزینه را
1 ماهرویا، به خون من مشتاب کشتن عاشقان که دید صواب
2 چشمت، ار خون من بریخت چه شد ترک با تیغ بود مست و خراب