مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست از وحشی بافقی غزل 71

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست

1 مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست مرض یکی و طبیعت یکی، مزاج یکیست

2 تمام در طلب وصل و وصل می‌طلبیم اگر یکیم و اگر سد که احتیاج یکیست

3 اگر چه مانده اسیر است همچنان خوش باش که منتهای ره کاروان حاج یکیست

4 فریب تاج مرصع مده به سربازان که ترک سر بر این جمع و ننگ تاج یکیست

5 همین منادی عشقست در درون خراب که آنکه می‌دهد این ملک را رواج یکیست

6 چه جای زحمت و راحت که پیش پای طلب حریر نسترن و نشتر زجاج یکیست

7 بجز فساد مجو وحشی از طبیعت دهر که وضع عنصر و تألیف امتزاج یکیست

عکس نوشته
کامنت
comment