1 نشاندند بر گاه زرین پلاش که ایدون به ایران زمین شاه باش
2 که کهتر برادر بد از شاه راد نگه داشت گیتی به آیین و داد
3 ولی چون به ترکان نبودیش تاو همی داد هر سالشان باژوساو
4 ازین غم بمرد آن شه پاک رای که کین برادر نیاورد جای
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 بیامد به تخت کیی یزدگرد وز آن پس شنیدی که او هم چه کرد
2 نبد در سرش رای و فرهنگ و هش همی ساختندش مهان دست خوش
1 پس از مرگ اسکندر نامور زهرسو درآمد یکی تاجور
2 همه پادشاهی و ملک کیان بیفتاد در دست یونانیان
1 پس از مرگ وی اورمزد بزرگ درآمد به تخت شهی هم چو گرگ
2 بر او مهتران آفرین خواندند ورا شهریار گزین خواندند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به