-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خروشی دوش از میخانه برخاست که هوش از عاقل و فرزانه برخاست
2 مُغان خشت از سر خُم برگرفتند خروش از مردم میخانه برخاست
3 فروغ روی ساقی در مِی افتاد زبانۀ آتش از پیمانه برخاست
4 ز بس با آشنایان جور کردی فغان از مردم بیگانه برخاست
5 چنان زنجیر گیسو تاب دادی که فریاد از دل دیوانه برخاست
6 پی افروختن چون شمع بنشست برای سوختن پروانه برخاست
7 بیا ساقی بیاور کشتی مِی که طوفان غم از کاشانه برخاست
8 عجب نبود زتاب جوشش مِی گر از خُم نعرۀ مستانه برخاست
9 چو مرغ دل شکنج دام او دید نخست از روی آب و دانه برخاست
10 غبارا هر که دست از جان بشوید تواند از پی جانانه برخاست