-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زخمهای شانه از زلفت فراهم میشود بخت اگر یاری نماید مشک مرهم میشود
2 عیش اگر هم رو دهد بیتلخی اندوه نیست همچو نوروزی که واقع در محرم میشود
3 قتل ما هرگاه باشد میتوان، تعجیل چیست کشتن شمع حیات ما به یک دم میشود
4 تا چه آرد بر سر بال کبوتر نامهام خامهام هردم ز بار درد دل خم میشود
5 هست با خونیندلانم الفتی کز بعد مرگ خاک من بر زخم اگر پاشند مرهم میشود
6 بس که شاداب است گلشن از سرشک عندلیب آتش ار بر روی گل ریزند شبنم میشود
7 در دیار ما مصیبت دوستی عامست، عام کز چراغی مرده در یک شهر ماتم میشود
8 همچو محجوبی که در شهر غریب آمد درون خواب در چشمم به مردم آشنا کم میشود
9 تا کلیم از آدمیت لاف زد بیغم نبود غم بود تخمی که سبز از خاک آدم میشود