زخم‌های شانه از زلفت فراهم می‌شود از کلیم غزل 286

کلیم

کلیم

کلیم

زخم‌های شانه از زلفت فراهم می‌شود

1 زخم‌های شانه از زلفت فراهم می‌شود بخت اگر یاری نماید مشک مرهم می‌شود

2 عیش اگر هم رو دهد بی‌تلخی اندوه نیست همچو نوروزی که واقع در محرم می‌شود

3 قتل ما هرگاه باشد می‌توان، تعجیل چیست کشتن شمع حیات ما به یک دم می‌شود

4 تا چه آرد بر سر بال کبوتر نامه‌ام خامه‌ام هردم ز بار درد دل خم می‌شود

5 هست با خونین‌دلانم الفتی کز بعد مرگ خاک من بر زخم اگر پاشند مرهم می‌شود

6 بس که شاداب است گلشن از سرشک عندلیب آتش ار بر روی گل ریزند شبنم می‌شود

7 در دیار ما مصیبت دوستی عامست، عام کز چراغی مرده در یک شهر ماتم می‌شود

8 همچو محجوبی که در شهر غریب آمد درون خواب در چشمم به مردم آشنا کم می‌شود

9 تا کلیم از آدمیت لاف زد بی‌غم نبود غم بود تخمی که سبز از خاک آدم می‌شود

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر