گه از روی تو مجموعم گه از زلفت از شمس مغربی غزل 124

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

گه از روی تو مجموعم گه از زلفت پریشانم

1 گه از روی تو مجموعم گه از زلفت پریشانم کزین در ظلمت کفرم وزان در نور ایمانم

2 نیم یک لحظه از سودای زلف و خال او خالی گهی سرگشت اینم گهی آشفته آنم

3 حدیث کفر و دین پیشم مگو زیرا من مسکین بجز رویش نمیبینم بجز مویش نمیدانم

4 ز شوق موی او باشد اگر زنّار دربندم بیاد روی او باشد اگر قبله بگردانم

5 توئی مطلوب و مقصودم توئی معبود و مسجودم اگر در مسجد اقصی و گر در دیر رهبانم

6 ادب از من چه میجویی چه میدانی که مدهوشم طریق از من چه میپرسی چه میدانی که حیرانم

7 الا ای ساقی باقی بیاور باده و درده که من از خویش بیزارم دمی از خویش بِرهانم

8 من آنطاقت کجا دارم که پیمان را نگهدارم بیا ای ساقی باقی و بشکن عهد و پیمانم

9 تو مهر و مغربس سایه چنان کز تو پدید آید که تا هم گم شوم در تو بتاب ای مهر تابانم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر